وسواس کمک به دیگران چیست و چگونه به آن غلبه کنیم ؟
وسواس کمک به دیگران
اعتیاد یاوری یا وسواس کمک به دیگران
امروزه در همه دنیا ، وجود مشاوران ، روانشناسان زیادی وجود دارند و افراد میتوانند بدون ترس به نقاط ضعفشان بروز دهند ؛ ولی آیا داشتن این همه کمک و پشتوانه روحی تاثیر منفی نیز دارد ؟
آیا میدانستید کمک به دیگران میتواند تبدیل به وسواس فکری شود ؟
در این مقاله در مورد وسواس کمک به دیگران که روانشناسان به این مشکل ، اعتیاد یاوری یا سندروم شوالیه سفید نیز می گویند صحبت خواهیم کرد .
در ابتدا به این سوالات پاسخ دهید ، تا بدانید آیا واقعا دچار وسواس کمک به دیگران شده اید :
آیا زمانی به دیگران کمک نمی کنم ، حس اضطراب یا بی هدفی می کنم ؟
آیا به بهانه اینکه تنها می خواهم کمکی کرده باشم ، به دیگران مشاوره می دهم ، بدون اینکه از من کمک خواسته باشند ؟
آیا هنگامی که متوجه می شوم کسانی که به آن ها مشاوره داده ام ، از توصیه شخص دیگری بیشتر راضی بودهاند یا درمورد مشکلشان با من مشورت نکرده اند، ناراحت می شوم ؟
آیا فکر می کنم که توصیه های من زندگی دیگران را عوض می کند و برای موفقیت آن ها ضروری است ؟
جواب مثبت به چند سوال بالا حتما به مفهوم وسواس کمک به دیگران نیست ، ولی می تواند علامت این باشد که باید مواظب باشید .
چنانچه به تمام سوالات بالا جواب مثبت داده اید ، باید برای غلبه بر وسواس کمک به دیگران به دنبال راه حل باشید .
روشهای غلبه بر وسواس کمک به دیگران
راههای غلبه بر وسواس کمک به دیگران
سعی کنید دوست و همراه باشید نه نجات دهنده
برای غلبه بر وسواس کمک ، سعی کنید دوست باشید نه مشاور .
بهترین کمک کننده ها کسانی هستند که از همان اول توقعات را معین میکنند . یکی از نخستین محدودیتها میتواند این باشد که
« هیچ وقت بیشتر از خودت نگران موفقیت تو نخواهم بود . »
یکی از علامت های آشکار کمک بیش از حد به دیگران وقتی است که شما به آنها بیشتر از خودشان کمک میکنید .
چنانچه راهنما یا مشاور به صورت دائم به مراجعش کارهایی را یادآوری کند که برایش انجام داده است و حتی بعضی وقتها انجام برخی از کارها را خودش به عهده بگیرد ، این دیگر همراهی نیست .
در صورتی شوالیه سفید درون راهنما و مشاور بیدار شده است که وی توقع داشته باشد جملههایی از این دست بشنود: «
هرقدر ازت تشکر کنم ، کم است » یا « تو واقعا نجاتم دادی» .
بعضی وقتها کسانی که به آنها کمک کردهاید ، اشتباه میکنند .
برای اینکه کمککننده بهتری باشید ، باید اجازه دهید که با پیامد های تصمیم و کارهای خود مواجه شوند .
قبول کردن مسئولیتهای آشکار و مشترک ، موفقیت را به نتیجهای اشتراکی تبدیل میکند .
اعتیاد یاوری یا وسواس کمک به دیگران
با اندازهگیری پیشرفت ، از وابستگی خودداری کنید
حرفه های مرتبط با مشاوره و کوچینگ به این علت مورد انتقاد قرار گرفتهاند که از الگوهای اقتصادی پیروی میکنند و حتی وقتی که مشتریان ، دیگر احتیاجی به مشاور ندارند ، بهدنبال روش هایی برای کسب درآمد بیشتر هستند ؛ ولی علت اصلی به دنبال هر رابطۀ مشاور و مشتری این است که به شخص کمک کنیم متوجه پیشرفتش بشود .
از سویی ، بهترین مشاور فردی است که به شخص کمک کند تا به نقطهای برسد که دیگر احتیاجی به مشاوره نداشته باشد .
به وجود آمدن وابستگی حتی اگر بهشکل موقت سبب شود شما حس قدرت کنید ، درنتیجه تنها باعث ضعیفتر شدن فرد کمکگیرنده خواهد گردید .
برای خودداری از این وابستگی ، کمککنندهها و مشاوران باید با استفاده از هدف های معین پیشرفت را اندازهگیری کنند ؛ برای مثال ، چنانچه مشاوری به این هدف با رهبر سازمانی کار میکند تا توانایی های او در سپردن کارها به دیگران را بهتر کند ، باید پیشرفت او را باتوجهبه موقعیتها و فرصتهایی اندازهگیری کند که کارها به دیگران سپرده میشوند .
این طور اطمینان پیدا می کند که پیشرفتی وجود دارد .
البته عقلانی است که احتیاجات و فرصتهای جدیدی برای کمکگرفتن آشکار شوند ، ولی محتاج کمک بودن درباره یک مسئله ویژه برای مدت طولانی ، علامت نبود پیشرفت است .
این موضوع ثابت میکند هم مشاورهدهنده و هم مشاورهگیرنده به فرایند مشاوره وابسته شدهاند
(بعضی اوقات نیازمند و وابسته بودن به شخص دیگری برای نجات ، راحت ترین راه است
وسواس کمک به دیگران یا سندروم شوالیه سفید
به مراجعان فشار مناسب وارد کنید
یکی از شکایتهای متداولی که از مراجعان میشنویم ، این است که
میگویند:
«مشاور من به اندازه کافی به من فشار نیاورد .
ما تنها در طول جلسه مشاوره حرف میزدیم اما من چالشی حس نمیکردم. »
بسیاری از اشخاص که در مشاغل مربوط به مشاوره کار میکنند ، نگران این مسئله اند که چنانچه بیش از اندازه صادق باشند ، رابطهشان با مراجع به خطر بیفتد .
بیشتر مشاوران بهانه میآورند و میگویند که اطمینان ندارم آنها هنوز برای شنیدن این مسئله آماده باشند.
با وجود اینکه باید در دادن خبرهای بد به اشخاص با احتیاط عمل کنیم ، به همان اندازه باید به اهمیت صادقبودن با کسانی که برایشان کار میکنیم ، آگاه
باشیم .
ارزش مشاور خوب به این است که بتواند واقعیت مخفی افراد را ببیند و هرقدر نیز گفتن و شنیدن آن دشوار باشد ، این واقعیت را به آنها متذکر شود .
از سوی دیگر ، بعضی مشاوران نیز اعتقاد دارند که صریح بودنِ بیش از حد سبب ازبینرفتن اعتماد مراجع میشود.
هر دو گروه از این مشاوران ، یعنی آن گرده از افرادی که از گفتن حقیقت تلخ را نمی گویند و آن گروه که با بیرحمی این واقعیات را به طرف مقابل میگویند ، به یک نتیجه میرسند .
برای اینکه مشاور خوبی باشید ، باید بدانید که چطور فشار مناسب را وارد کنید ، تا جایی که اعتماد طرف مقابلتان از بین نرود .
گردآوری : بخش روانشناسی بیتوته
|